بخشی از دانشسرا

دل تنگ و سینه تنگ و نفس تنگ و کار تنگ
از چارسو گرفته عرصه به ما روزگار تنگ
ما با زمانه در زد و خوردیم و می زنیم
گه سنگ را به شیشه و گه شیشه را به سنگ
شعر فوق، در کلاس های آموزش فرهنگی سپاه دانشِ پادگان مشهد بود که یکی از استادان در کلاس خواند و در اون حال و هوای پادگانی، اشک همه را در آورد.
من نیز، آن روزگاران را هنوز به یاد دارم، سال ۱۳۵۱ ؛ استاد معزز جناب آقای برکچیان بود .
یاد باد آن روزگاران، یاد باد … !
پینوشت : تصویر پیوست جوابیه ایست به شعر فوق، و جنبه تزئینی دارد .